نوشتنی ها...

از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست

نوشتنی ها...

از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست

علم در تبلیغات باعث پیشرفت!(متن موقت)

به این تصاویر با دقت نگاه کنید. این تصاویر مربوط به شرکتی است
که تولید کننده نخ دندان می باشد.





آیا متوجه مشکل خاصی در تصاویر شدید؟

.

.

در تصویر اول زن 6 انگشت دارد.

در تصویر دوم مرد یک گوش ندارد.

این تبلیغ سعی بر این دارد که بگوید یک دندان کثیف حتی بیشتر از نقص عضو مشخص از نظر مردم قابل دیدن است.


گردآوری شده از:http://almassabi.blogfa.com/

قضاوت انسان از نگاه اسلام!

با یاد خدا

قضاوت نابجایی که در پست های قبلی در موردش گفته شد، در حقیقت یک نوع تهمته ، این نوع  تهمت از روی ناآگاهی و ظن و گمان شخص در مورد شخص دیگه ناشی میشه و به بهتان معروفه، ریشه ی این نوع تهمت ، بدبینی و سوء ظن هست. حالا که این نوع از تهمت رو گفتم بزارین نوع دیگه ای از تهمت رو نیز بگم نوع دیگه ی تهمت آگاهانه است یعنی فرد میدونه فردی رو که داره در موردش حکم صادر میکنه مرتکب اون عیب و گناه نشده اما بهش نسبت میده .... که خیلی بی شرمانه تره...در حقیقت به این نوع تهمت "افترا" گفته میشه. درکل میشه گفت تهمت یعنی عیبی رو به کسی نسبت بدی که در او وجود نداره و یک گناه کبیره است. اگر تهمت در غیاب شخص انجام بشه  در حقیقت دو تا گناه کبیره در یک آن صورت گرفته، که اتفاق وحشتناکیه....اکثر تهمت ها از روی ناآگاهی و سوء ظن زده میشه و  لذا خداوند در قرآن می‌فرماید: " ای مؤمنان از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید ، زیرا بعضی از گمان‌ها گناه است" ( سوره حجرات ، آیه 12)

شاید الان یه سوال پیش بیاد از این قرار که:

پیداشدن ظن و گمان در ذهن غیر ارادیه، در صورتی که ثواب و عقاب خدا بابت کارهای ارادی صادر میشه، پس چطوره که گناه محسوب میشه؟؟

جواب اینه که حدس و ظن بدون آگاهی چون واقعیت مشخصی نداره و از توهمات شخص گرفته میشه و با علم نیست زمینه برای ارتکاب گناه رو فراهم میکنه و نباید به اون  گمان و ظن ترتیب اثر داد در حقیقت باید به اصطلاح گمان ایجاد شده رو در نطفه خفش کرد که راه های زیادی برای این کار وجود داره... خداوند می فرمایند: " از آنچه بدان علم نداری پیروی مکن " (سوره اسراء آیه 36)

و در جای دیگه قرآن گروهی رو که  به سوء ظن خود ترتیب اثر دادند ، ملامت و سرزنش می‌کنه و می‌فرماید: " شما بدگمان شدید و سوء ظن پیدا کردید و بر اساس آن عمل کردید ، پس هلاک و تباه گشتید." (سوره فتح آیه 12)

تهمت آسیب های فردی و اجتماعی زیادی رو به وجود میاره.به طور خلاصه یکی از آسیب های فردی از بین رفتن ایمان هست چون ایمان با راستی و صداقت قرینه و تهمت هم که دروغ بستن به دیگرانه پس می شه گفت کلا این دو با هم درتضادند و اگر تهمت زدن افزایش پیدا کنه کم کم صداقت از بین می ره و ایمان فرد رو می گیره... امام علی - علیه السلام در غررالحکم می فرمایند: "مبادا گمان بد کنی که گمان بد عبادت را فاسد و بار گناه را سنگین می کند."

از آسیب های اجتماعی تهمت اینه که سلامت جامعه رو دیر یا زود خدشه دار می کنه و عدالت اجتماعی رو از بین می بره ،حق رو باطل و باطل رو حق جلوه گر می کنه. تهمت افراد رو بدون دلیل مجرم نشون می ده ، و آبرو و حیثیتشون  رو می بره . وقتی در جامعه ای تهمت رواج داشته باشه و مردم تهمت رو بپذیرند و باورکنند ، به این ترتیب ، حق در لباس باطل ، و باطل به صورت حق جلوه گر می شه. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: " هر گاه مؤمنی دیگری را متهم سازد و به او تهمت بزند ، ایمان از قلب او محو می شود ، همچنانکه نمک در آب حل می گردد. " ( اصول کافی ج 4 ص 66 (

طرف دیگه ی قضیه ی تهمت از این قراره که همونطور که اسلام مارو از تهمت زدن منع میکنه در مقابل میگه که خودتون رو در معرض تهمت قرار ندید و از گفتن حرفها و انجام کارهایی که باعث سوء ظن میشه پرهیز کنید .حضرت علی علیه السلام در این زمینه فرمود: "کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد ، نباید کسی را که به او بد گمان می‌شود ملامت و نکوهش کند."(امالی شیخ صدوق، ص304 )

 

 

گردآورنده خودم با کمک سایت : http://pashto.irib.ir

کلمه کلیدی سایت منبع در گوگل : تهمت ویرانگر شخصیت

 

داستانک... در... قضاوتی با سرعت نور

 به نام خدا

چند سال پیش در اتوبوس مدرسه ، کنارم نشسته بود اما مثل قبل باهام حرف نمیزد. دیگه از خنده های دونفریمون خبری نبود. کلاسامون با هم فرق داشت و از هم جدا شده بودیم ، مادو دوست جون جونی بودیم... با خودم گفتم این چند وقته خیلی توی خودشه، چقدر غد شده ، واقعا براش متاسفم چه دوستی از صدتا دشمن بدتره وووو.... پس منم بهش محل نمیزارم تا اون پیش قدم بشه!! یه هفته.... دو هفته.... سه هفته....گذشت.... اتوبوس مدرسه و باز هم کنار هم و باز هم سکوت .... گرمای دستی رو روی دستم حس کردم ....نگاهش کردم ... چقد چشاش گود رفته.... این همون دوست چند ساله ی منه؟... چرا انقد به هم ریخته شده؟....انگار چند سال ندیدمش!! این چند وقت به خاطر درس و فکرو خیالاتی که واسه خودم راجع بهش ساختم.... فاصله ی بینمون به کیلومتر ها رسیده....اما چی شده این دوست غد من، این بی معرفت حالا انقدر مهربون شده، ازش بعیده.........همون اتفاقی که انتظارش رو میکشیدم داره میفته، اومده منت کشی!........ توی چشام نگاه کرد و با مهربونی گفت : این چند وقت خیلی سختی کشیدم عمل قلب بابام... عمل کمر مامانم و یه عالمه کار خونه روی دوش من .... خیلی سختی کشیدم منو ببخش که اینقدر تو خودم بودم......هرروز با خستگی و دلهره از خواب بیدار میشدم و خیلی دیر می خوابیدم ..... الان اوضاع داره به حالت اولش بر میگرده.... دعا کن زودتر حال مامان و بابام خوب بشه....

همونجا خشکم زد تمام بدنم داغ کرد از خجالت داشتم آب میشدم...من اون لحظه حس کردم که چقدر دوست بد و خودخواهی هستم توی این مدت حتی یک کلمه هم حال دوستم رو جویا نشدم و صفاتی که به خودم بیشتر میومد به اون نسبت داده بودم و حتی به چندتا از دوستای دیگم تخیلات خودم رو گفتم ... شرمنده ترین بودم از خیال های اشتباهم ... حرف هایی که نباید میگفتم و فکرهایی که نباید میکردم...قضاوت من مایه ی شرمندگی خودم شد و فقط بهش گفتم : منو ببخشه .............. دوست من بزرگوار بود و تمام بدی های منو درپوشی گذاشت و به باد فراموشی سپرد....درس بخشش رو به من یاد داد....از اون به بعد محبت به دیگران رو سرلوحه کارام قرار دادم تا هیچ وقت غرور نتونه توی دلم جاگیر بشه....کاش از این به بعد هم همینطور باشه.....آمین

این داستان واقعی بود...........


دوستای خوبم اگه دوست داشتید در قسمت نظرات اگر خاطره ای از این قضاوت های با سرعت نوری داشتید برام بنویسید و حالتی که پیدا کردید....ممنونم...

 

حرف آخر این پست حدیثی از مولامون امام علی - علیه السلام در غررالحکم که می فرمایند: "مبادا گمان بد کنی که گمان بد عبادت را فاسد و بار گناه را سنگین می کند."


 ادامه دارد....

در پست بعد خواهید خواند : قضاوت با سرعت نور و اسلام؟!؟

قضاوتی با سرعت نور

سلام دوستان ، هستم اگر میروم گر نروم نیستم، اینو از این بابت میگم که وقفه ای افتاده بود بین این پست و پست های قبلی ...

از حالا به بعد ان شاء الله هستم با نوشتنی هام ... با دلتنگی هام و دلشورگی هام و ....

به تصویر بالا نگاه کنید، اونجا جایگاه من بود، وقتی اونجا نشستم به اوج رفتم و پـــــــــروازی به بلندای...

چقدر زود شکســـــــــــــتم و سقوط کردم...

پس میگم براتون از یه درد...

دردی عجیب که وجودم رو توی خودش مچاله کرده بود.............

فکر میکنم میدونم از کجا اومده ، پس واقعا  عجیبه ، دردی که تاحالا فکر میکردم دکتر میتونه تشخیص بده... حالا من خودم درکش میکنم میدونم از کجا اومده!

به خدا گفتم : اگه میشه این درد رو به جسمم منتقل کن آخه درد روح وحشت ناکه ، از همه ی دردا بدتره! انگار دیگه نمیتونم بگم خدایا باشـــــــه؟! من مگه چیکار کردم که این دردو انداختی تو جونم من که خوب بودم برات! من که فلان روز اون کارو کردم! منت پشت منت و باز هم منت...........

از خوندن ادامه مطلب پشیمون نمیشی دوست من

ادامه مطلب ...

آسمانی

خدایا ! مارا ببخش. گناهانی که مارا احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم. گناهانی را که می کنیم و با هزار قدرت عقل توجیه می کنیم و خود از بدی آن آگاهی نداریم.

خدایا ! تو آنقدر به من رحمت کرده و آنچنان مرا مورد عنایت خود قرار داده ای که من از وجود خود شرم می کنم ، خجالت می کشم که درمقابلت بایستم و خود را کوچکتر از آن می دانم که در جواب اینهمه بزرگواری و پروردگاری، تورا شکر کنم و تشکر را نیز نقصی و اهانتی به ساحت مقدست می دانم .


شهید دکتر چمران/نیایشها


                      

http://www.chamran.org/old/biography.htm :منبع عکس