نوشتنی ها...

از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست

نوشتنی ها...

از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست

بقیع...




سلام من به تو یا صاحب الزمان ، به فدایت
چه می شود شنوم در کنار کعبه صدایت

سلام من به تو ای روح حج حقیقت ایمان
عزیز گم شده ی دل ، یگانه مهدی دوران

سلام من به مدینه، به آستان رفیعش
به مسجد نبوی ، به لاله های بقیعش

سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش
سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش

نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا
گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا

تو ای مسافر شهر مدینه در دل شب ها
نبود هرچه که گشتم نشان ز مرقد زهرا

یا زهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا


هشتم شوال سالروز تخریب حرم ائمه بقیع علیهم السلام تسلیت باد

دلنوشت :
مدینه نرفتم.... حج رو تجربه نکردم....... اما همیشه یه حس خوب و آشنا به این مکان ها داشتم و دارم.... وقتی به مظلومیت بقیع فکر میکنم .... قلبم میگیره و دوست دارم اشک بشم... آب بشم.... یه روزی تو روزای قدیم زندگیم یه جایی رفتیم توی کشور خودمون ایران... ولی همه میگفتن مثل بقیع غریبه من اولش باور نمیکردم چون نه بقیع رو با جونم تجربه کرده بودم نه اونجا رو ولی وقتی رفتم احساس غربت تمام وجود من که اونجا نبودم و اون روزاشون رو ندیده بودم فرا گرفت اونجا غرب ایران بود.... گیلانغرب.... بازی دراز..... قراویز..... پادگان الله اکبر.................وووو ... دیگه نمیتونم چیزی بگم فقط اینکه گوشه ای از حس غریبی بقیع رو میشد به عینه توی اون مکان ها احساس کرد............... صدای بال فرشته ها و بوی عطرشون هنوز اونجا پراکنده است................ هنوز ک هنوزه.................... یاحسن...