نوشتنی ها...

از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست

نوشتنی ها...

از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست

خدای من

ای پروردگار ارحم الراحمین! 

من عاجزم از حمد و ستایشت و زبان وجودم قاصر است از سپاس نعمات بی کرانت. 

راضی ام، خرسندم، به خود می بالم، در پوست هستی نمی گنجم و سر به آسمان عزت می سایم. 

از این که بنده ی تو هستم. از اینکه تورا بندگی می کنم. 

وفخر و شرف و اعتباری از این برتر نمی شناسم که خدایی چون تو دارم. 

تو آنچنانی که من دوست می دارم. مرا آنچنان قرار ده که تو دوست می داری... 

 

منبع:کتاب سقای آب و ادب ازسیدمهدی شجاعی.

نظرات 1 + ارسال نظر
zeinab پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 ق.ظ http://sedayedarooneman.blogfa.com

الــــــــــــــــــــــــــــهی آمین
زهرایی من دلم برات شده یه ذره

عزیزمی زینب
من ک دیگ دل نمونده برام
منم تنگ شده
ولی حالا خوبه چند روز بیشتر نگذشته همدیگه رو دیدیما.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد