نوشتنی ها...

از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست

نوشتنی ها...

از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست

سرزمین پرستوهای عاشق

به نام پروردگار مهربان


خوش به سالای پیش که اردوی راهیان نور میشد دلگرمی سال جدید... که آرامش اون مناطق که منشا شون نور هست رو میگرفتیم و با خودمون میاوردیم .... خدایا امسال قسمت نشد برم امـــــــا دلم خیلی هوای فکه و طلائیه و شلمچه و... کرده

از همینجا از شهدا میخوام منو ببخشن به خاطر کاستی های زیادی که داشتم بخشش از اینکه نکنه خون پاکی که به خاطر حفظ آرامش امثال من روی زمین ریخته و جاری شده نادیده گرفته بشه... خدایا ازت میخوام تا دنیا دنیاست عزت و سربلندی رو ازان مردم خوب کشورم بکنی اگرچه این روزا زندگی کردن سخت تر از قبل شده اما می خوام که شادی هیچ وقت از دلاشون نره...

خدا جونم ازت عاجزانه می خوام که سال جدید سال حرکت های نو باشه سالی باشه که از لحظه لحظه اش استفاده کنیم و وقت رو غنیمت بدونیم و استفاده مفید از عمر باقیموندمون ببریم


آمین یا رب العالمین


نقاشی زیر رو با مدادرنگ کشیدم از روی عکسی که خواهرم تو شلمچه گرفته بود و عکس خیلی عالی از آب دراومده... خودم براش قاب درست کردم با چوبای تزیینی که توی گل بود آخه دوستای گلم یه دسته گل خوش عطر برام خریده بودن منم دلم نیومد چوباشو دور بریزم به عنوان قاب برای نقاشیم استفاده کردم....الانم روی دیوار اتاقم خودنمایی میکنه خیلی دوست داشتنی شده.... پس از هر چیزی که فکر میکنیم به درد نخوره میتونیم استفاده مفید ببریم...

اینم نکته اخلاقی این پست


 

نظرات 8 + ارسال نظر
maedeh سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:10 ب.ظ http://songeoflife.blogfa.com

خیلی نقاشی عالی بود
افرین بهت تبریک میگم
منم امسال رفتم واقعا خیلی خوش گذشت
روحمو اونجا جا گذاشتم واومدم
الان هم خاکشو اوردم وقتی دلتنگ میشم میزارم روی قلبم وباهاشون حرف میزنم کلی گریه میکنم اما بعد ارامش میگیرم
خیلی حس خوبیه خیلی

خوش به سعادتت مائده جان من اسمم رو نوشتم
امسال اولین سالی بود که دانشگاه قرعه کشی کرد اما اسمم در نیومد
وقتی فهمیدم اشک از چشام سرازیر شد
اتفاقا منم خاک فکه و شلمچه رو دارم وقتی میگیرم دستم انرژی میگیرم
واقعا اونجا بهشته
خداکنه باز بتونم برم
خوش به حال کسایی که اونجا خادمن ............

maedeh سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ب.ظ http://songeoflife.blogfa.com

راستی یه چیزی این نقاشی خیلی خیلی قشنگه اما توی این دنیای مجازی این نقاشی راازت میدوزن وتوی وبلاگای خودشون میزارن بی نام ونشون اگه تونستی اسم وبلاگتو پاینش بزن ویانامتو تاجایی نتونت سواستفاده کنن

مائده جون مرصی که گفتی باشه حتما الان درستش میکنم

Zzahra سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ب.ظ http://noorbaran7.blogsky.com

میبینی مائده جان
پرو پیمونش کردم کلا پوشش دادمش از وب و میل و اسمم
خوب شد یادم انداختی

maedeh سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 ب.ظ http://songeoflife.blogfa.com

خیلی خوب شد افرین
این فیروز پور را میگی؟
اره خیلی باحال گفت اول که نظرشو خوندم نفهمیدم اما بعدش باکمی دقت متوجه شدم اخه من اول ازهمه دوستامو لینک کردم بعدش فتم سربقییه اونایی که نمیشناختمشون اول دخترشا لینک کردم وبعدشم پسراشو ..

حاجی فیروزو میگم؟؟؟
نظر آقاوارسته پورو متوجه نمیشم؟

maedeh سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ http://songeoflife.blogfa.com

maedeh سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ http://songeoflife.blogfa.com

negar سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ق.ظ http://negar-14.blogfa.com

بازم من عین خیار پریدم وسط بحث مردم!!!! زهرا خیلـــــــــــــــــــی نقاشیش خوشگل بود خیلی. به جان خودم! مام همین چندروزی که نبودم رفته بودیم اهوازو خرمشهر و ابادان. ادم خیلی دلش میگیره. حتی کسایی مثه من که چندسال بعد از این اتفاقا به دنیا اومدن هم بغضشون میگیره چه برسه به مامان و باباهامون که سختی جنگو احساس کردنو اون زمان بودن. سال بعدم با مدرسه میرم.

M.m جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ق.ظ

wow. very fabulous

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد